دوباره کوچه های بی کسی
دوباره من
صدای یک قدم
و برگها
درختها
ترانه ها
کتابها
دوباره من و من
بدون هیچ کس
که لحظه های ناب را
ز حرفها و قصه های بی دلیل
به دست باد بسپرد
دو باره من
خودم
و هیچ کس
و هیچ کس
و هیچ کس
مرد بقال از من پرسید
چند من خربزه می خواهی .
من از او پرسیدم
دل خوش سیری چند ؟