دوباره کوچه های بی کسی
دوباره من
صدای یک قدم
و برگها
درختها
ترانه ها
کتابها
دوباره من و من
بدون هیچ کس
که لحظه های ناب را
ز حرفها و قصه های بی دلیل
به دست باد بسپرد
دو باره من
خودم
و هیچ کس
و هیچ کس
و هیچ کس
حرفها و قصه ها دليل نمی خواهند!حرفِ دل٬قصه می شود و روايت می شود و در گوشها می ماند و خاطره می شود ٬مثل من ٬مثل تو ٬مثل او...
:
باز ماندن بی بهانه
باز رفتن بی نشانه
:
پ .ن: اين هيچ کس سه باره هم که نوشته نمی شد ٬تاکيد مؤکد محکمی نيست ! ( و باز هم انگار به کسی دخلی ندارد !)
حافظ عليه رحمة فرموده :
اوقات خوش آن بود که با دوست به سر رفت
باقی همه بی حاصلی و بي خبری بود !
.....
لحظه های ناب رفته بر باد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!