نوروز
Sunday, March 20, 2005
سی ام اسفند 1383
هر چهار سال یکبار می شود با این تاریخ مطلب نوشت .
نیم ساعت دیگر سال تحویل می شود . تحویل سال بیش از آنکه متاثر از طبیعت باشد ، یک اتفاق درونی است . اتفاقی که در درون ما می افتد . یک سال گذشته و حالا سال دیگری ، تارخ جدیدی پیش روی ما است . سعی کرده ایم کارهای عقب مانده را در شلوغی آخر سال سر و سامان بدهیم و برای سال نو چیزی باقی نگذاریم . انگار می خواهیم همه چیز را از نو شروع کنیم . همیشه سال نو آرامش بعد از طوفان است .
سال 83 دارد نفس های آخر را می کشد . این سال پیر دارد غزل خداحافظی اش را زیر آفتاب سست سی ام اسفند می خواند . دارد می رود تا ازاین به بعد اسمش را بگذاریم تاریخ . یا خاطره . سال 83 دارد تمام می شود با تمام 366 روز و بالا و پایینهایش.
سال عجیبی بود سال 83 . مثل یکی دو سال گذشته که همه شان سالهای عجیبی بودند . همه یک جور شروع شدند و جور دیگر تمام شدند . سال 83 از همه عجیب تر بود . یک سال تجربه کاری . ÷ر از موفقیت های بزرگ و شکستهای بزرگ . دلهره های فراوان و شادی های فراوان . انگار حد تعادلی نداشت . همه چیز در نهایتش بود . و مثل همیشه شادی هایش را از خاطر می برم و غم هایش را نگه می دارم برای همه لحظه های تنهایی . سال عجیبی بود .
سال 84 نیم ساعت دیگر می آید . آمدنش بیشتر در خود ما است . وگرنه برای این میز و صندلی و درخت و زمین و غیره و غیره فرقی نمی کند سال 84 باشد یا 83 یا هر سال دیگر . فرقی نمی کند سال تحویل کی باشد . این ما هستیم که می نشینیم دور هفت سین و هی دعا می خوانیم و هی دلهره داریم و آخر هم دلتنگ گذشته می شویم و دلشاد فردای نو.
بگذریم . همیشه اعتقاد داشته ام خدا دعای ما ایرانی ها را می شنود وقت تحویل سال .
لحظه های ناب تحویل سال را از دست ندهیم . دعا کنیم برای سالی خوب و پر نعمت . سالی پر خنده ، پر شادی . دعا کنیم همه چیز همانجور شود که صلاح است .
دعا کنیم .....
یا مقلب القلوب و الابصار
یا مدبر الیل و النهار
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا الی احسن الحال
نظرات (0)
منو اصلی
آخرين مطالب
لیست دوستان
امکانات
لینکها در صفحه جدید
تشکر


کليه حقوق محفوظ است